Web Analytics Made Easy - Statcounter
به نقل از «باشگاه خبرنگاران»
2024-04-30@12:21:37 GMT

شوهر بدبین صاحبکار همسرش را کشت

تاریخ انتشار: ۱۵ مرداد ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۳۹۶۳۳۷

شوهر بدبین صاحبکار همسرش را کشت

بهمن سال گذشته مرد سالمندی که مدعی بود پسر ۳۸ ساله‌اش ناپدید شده به مرکز پلیس رفت و گفت: پسرم مدیر یک شرکت خصوصی است و چندین نفر هم در مجموعه‌اش کار می‌کنند.

او هر روز صبح از خانه به محل کارش می‌رفت و عصر هم برمی‌گشت، اما از دیروز دیگر برنگشته و تلفن همراهش هم خاموش است. کارمندانش هم عنوان کردند از صبح به دفتر نرفته است.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

با اعلام این شکایت تحقیقات برای یافتن سرنخی از علت ناپدید شدن مدیر شرکت خصوصی آغاز شد تا اینکه جسد خونین او در خودرواش در حاشیه تهران پیدا شد.

با مشخص شدن این موضوع جسد با دستور مقام قضایی به پزشکی قانونی منتقل و مأموران در نخستین گام از تحقیقات به بررسی فهرست مکالمات تلفنی مقتول پرداختند و معلوم شد که وی آخرین بار با همسر یکی از کارمندانش به نام فریبا قرار ملاقات داشته است.

با افشای این ماجرا فریبا ۲۶ ساله بازداشت شد و تحت بازجویی قرار گرفت و راز قتل مدیر شرکت را برملا کرد.

وی در توضیح ماجرا گفت: من چند ماه قبل به‌عنوان کارمند در شرکت خصوصی مشغول به کار شدم و مدیر شرکت هم از کارم راضی بود. اما شوهرم که مرد بدبینی است گمان می‌کرد با مدیر شرکت رابطه پنهانی دارم. بار‌ها به او گفتم اشتباه می‌کند، اما قبول نمی‌کرد تا اینکه آخرین بار وقتی گوشی موبایلم را بررسی کرد و عکس‌های صاحب شرکت را که در حال برگزاری جلسه در شرکت بود دید عصبانی شد.

من به او گفتم از برگزاری جلسات در شرکت عکس گرفته‌ام و به همین خاطر عکس‌های مدیر شرکت در گوشی‌ام است، اما او حرفم را قبول نمی‌کرد.

شوهرم آخرین بار با مدیر شرکت قرار ملاقات گذاشت و برای صحبت کردن با او از خانه بیرون رفت. اما وقتی عصر به خانه برگشت هراسان بود و گفت دیگر حق ندارم برای کار کردن به شرکت بروم.

به دنبال اظهارات زن جوان، شوهر ۳۰ ساله‌اش به نام نادر بازداشت شد و در همان بازجویی‌های اولیه به قتل مدیر شرکت اعتراف کرد و گفت: مدتی بود همسرم در شرکت خصوصی مشغول به کار شده بود. اما در این مدت گمان می‌کردم به من بی‌اعتنا شده است.

من فکر می‌کردم او با مدیر شرکت که پسر جوانی بود رابطه پنهانی دارد. آخرین بار وقتی عکس‌های او را در گوشی موبایل همسرم دیدم عصبانی شدم بعد با او قرار ملاقات گذاشتم.

وقتی با ماشین دنبالم آمد گفت با همسر من هیچ رابطه پنهانی ندارد. حتی گفت اگر راضی به کار کردن همسرم نیستم لازم نیست دیگر برای کار به شرکت بیاید. اما با هم درگیر شدیم و من با چاقویی که همراه داشتم چند ضربه به او زدم.

سپس ماشین او را ترک کردم و به خانه برگشتم.

به‌دنبال اعترافات مرد بدبین وی به بازسازی صحنه جرم پرداخت و برایش کیفرخواست صادر شد و پرونده برای رسیدگی به شعبه دهم دادگاه کیفری یک استان تهران فرستاده شد. وی بزودی محاکمه می‌شود. این در حالی است که اولیای دم برای وی درخواست قصاص کرده‌اند.

منبع: روزنامه ایران

باشگاه خبرنگاران جوان اجتماعی حوادث و انتظامی

منبع: باشگاه خبرنگاران

کلیدواژه: قتل هولناک بدبینی به همسر شرکت خصوصی آخرین بار مدیر شرکت

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.yjc.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «باشگاه خبرنگاران» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۳۹۶۳۳۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر

زن جوان وقتی یک روسری قرمز رنگ و عروسک دخترانه در خودروی همسرش پیدا کرد برای طلاق به دادگاه خانواده رفت.

به گزارش مشرق، مقابل یکی از شعبه‌های دادگاه خانواده زن جوانی در حالی که یک روسری قرمز در دست داشت و با بی‌قراری قدم می‌زد چند دقیقه‌ای نگذشته بود که پسری جوان به سمتش آمد و گفت ساناز جان من را ببخش اشتباه کردم باید واقعیت زندگی‌ام را به تو می‌گفتم هرچند گذشته‌ها گذشته و اصلاً موردی برای نگرانی وجود ندارد.

در همین موقع سربازی از ته سالن شماره پرونده‌ای را خواند و گفت طرفین جلسه رسیدگی ساعت ۸ صبح اعلام حضور کنند.

به محض ورود به شعبه زن جوان بی‌مقدمه گفت: آقای قاضی این مرد مرا فریب داده و با احساس من بازی کرده او قبلاً زن داشته و هنوزهم دوستش دارد اما به من نگفته بود، اگر من این روسری را پیدا نکرده بودم معلوم نبود تا کی می‌خواست این ماجرا را پنهان نگه دارد.

قاضی با شنیدن این حرف‌ها گفت دخترم کمی آب بخورید و آرام باشید این‌طور من متوجه نمی‌شوم ماجرای زندگی شما چیست آهسته‌تر برایم از اول تعریف کن!

ساناز کمی که آرام شد، گفت: با آرمین در یک کافه آشنا شدیم. از روز آشنایی تا ازدواج 6 ماه طول کشید. آرمین می‌گفت کسی را ندارد و تنها به خواستگاری‌ام آمد. به من گفت پدرش فوت کرده و مادرش هم پیش خواهرش خارج از کشور زندگی می‌کند و اینجا تنها زندگی می‌کند من ساده هم باور کردم. پدرم با اصرار من راضی به ازدواج شد و ما سر خانه و زندگی خود رفتیم اما همین چند هفته پیش بود که توی ماشینش یک روسری قرمز پیدا کردم خیلی عصبانی و ناراحت بودم با این حال به رویش نیاوردم تا اینکه چند روز قبل یک عروسک دخترانه هم در ماشین پیدا کردم. این بار دیگر به رویش آوردم و گفتم اینها مال کیست اما آرمین با دروغگویی تمام به من گفت ماشین دست دوستش بوده و اینها مال همسر دوستش است، اما من باور نکردم یک روز از روی کنجکاوی او را تعقیب کردم و دیدم دم یک مهدکودک رفت و یک دختربچه را بغل کرد و بعدش هم رفت مقابل خانه‌ای و بعد از پیاده شدن داخل خانه رفت. از تعجب و ناراحتی و عصبانیت داشتم دیوانه می‌شدم.

بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تصمیم گرفتم بروم ببینم موضوع چیست. وقتی زنگ در خانه را زدم همان بچه در را باز کرد و هنوز حرفی نزده بودم که آرمین را پشت سرش دیدم و وقتی دختربچه او را بابا صدا زد از هوش رفتم.

چشم باز کردم در بیمارستان بودم بعد هم به خانه پدرم رفتم و همه ماجرا را برایش تعریف کردم. این مرد یک دروغگوی بزرگ است او زن و بچه داشته و موضوع به این مهمی را از من مخفی کرده بود. او یک کلاهبردار است معلوم نیست با چند نفر دیگه چنین کاری کرده الان هم من فقط طلاق می‌خواهم.

قاضی رو به آرمین کرد و گفت: حرف‌های همسرت را تأیید می‌کنی تو واقعاً زن داشتی؟

آرمین نگاهی کرد و گفت: آقای قاضی ماجرا این‌طوری نیست. من سه سال قبل از همسر اولم جدا شدم. دخترم با مادرش زندگی می‌کند من در هفته یک روز او را می‌بینم اما از شانس بدم همسرم متوجه شد. من اصلاً با همسر سابقم ارتباطی ندارم فقط آن روز رفتم بچه را به مادرش بدهم که این‌طوری شد. من کلاهبردار نیستم من ساناز را دوست دارم. می‌خواستم قبل ازدواج خودم به ساناز واقعیت را بگویم ولی ترسیدم ساناز با من ازدواج نکند. همیشه دنبال یک فرصت مناسب بودم اما خودش زودتر فهمید الان خیلی پشیمانم و می‌خواهم ساناز یک فرصت دوباره به من بدهد. من مجرم نیستم فقط یک عاشق هستم. آیا هر کسی که طلاق گرفته دیگر حق ازدواج ندارد؟ قبول دارم اشتباه کردم اما جبران می‌کنم.

آرمین رو به ساناز کرد و گفت: باور کن من آدم بدی نیستم فقط اشتباه کردم و واقعیت را نگفتم الان هم پشیمانم از پنهانکاری که کردم.

ساناز رو به آرمین کرد و گفت: اعتمادی که به تو داشتم از بین رفته و دیگر نمی‌توانم به تو اعتماد کنم بهتر است از هم جدا شویم.

قاضی که حرف‌های این زوج جوان را شنید، گفت می‌دانم همسرت اشتباه بزرگی مرتکب شده، اما بهتر است بیشتر راجع به تصمیمت فکر کنی یک ماه به کلاس‌های مشاوره بروید اگر نظرت عوض نشد آن وقت حکم طلاق را صادر می‌کنم.

امیرحسین صفدری کارشناس حقوقی

دروغ و پنهانکاری مثل یک سم کشنده در زندگی مشترک عمل می‌کند. در این پرونده می‌بینیم که مرد جوان اشتباه بزرگی مرتکب شده که قبل از ازدواج حقیقت را بیان نکرده است. او باید اجازه می‌داد ساناز خودش تصمیم بگیرد در واقع آرمین با پنهانکاری بشدت همسرش را ناراحت کرده است.البته ساناز هم کمی مقصر است او باید در مورد آرمین تحقیق می‌کرد و بدون شناخت کافی از او وارد این رابطه نمی‌شد اما با ساده‌انگاری راجع به این مسأله مهم وارد رابطه شد و این پیامد اصلی ازدواج بدون شناخت کافی و از روی ظواهر است.

با این حال زوج‌های جوان باید بدانند اصل و اساس یک زندگی مشترک موفق بر پایه صداقت و تعهد است. زندگی بدون اعتماد محکوم به شکست است پنهانکاری و دروغگویی تمام پل‌های پشت سر را خراب می‌کند.

منبع: روزنامه ایران

دیگر خبرها

  • طلاق به‌خاطر پیدا شدن روسری در خودرو شوهر
  • تخمین بازه زمانی پروسه طلاق در نبود شوهر با مشاوره حقوقی
  • عکس| اقدام عجیب کاپیتان پرسپولیس در اینستاگرام/ عالیشاه همسرش را سانسور کرد
  • حرکت رونالدینیویی؛ امید عالیشاه با عکس خود، تولد همسرش را تبریک گفت! + عکس
  • مراسم تقدیر و معارفه مدیرعامل شرکت سرمایه‌گذاری گروه توسعه ملی برگزار شد
  • ختم غائله‌ی شهرنو ؛ «چند نفر از خانم‌های‌ خیلی جوان اش را به کارمندان خودمان دادیم»
  • زن جوان شوهر سابقش را کشت
  • تبریک تولد نوید محمدزاده به همسرش | عکس
  • افزودن ۲ فروند بالگرد به ناوگان هوایی همدان
  • پایداری تامین و توزیع آب شرب شهر‌ستانها و روستا‌های استان یزد